در برج ولا مهر جهانتاب علی است
در شهر علوم سرمدی، باب علی است
از اول خلقت جهان تا محشر
مظلوم ترین شهید محراب، علی است
***
آنجا که علی واسطه ی فیض خداست
برغیر علی هر که کند تکیه خطاست
با مدعیّان کور باطن گوئـیـد
آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟
***
در شهر علوم سرمدی، باب علی است
از اول خلقت جهان تا محشر
مظلوم ترین شهید محراب، علی است
***
آنجا که علی واسطه ی فیض خداست
برغیر علی هر که کند تکیه خطاست
با مدعیّان کور باطن گوئـیـد
آنجا که خدا هست و علی نیست کجاست؟
***
ز ليلايي شنيدم يا علي گفت به*.......................* مجنون چون رسيدم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است*........................* كه هر ديوانه ديدم يا علي گفت
نسيمي غنچه اي را باز مي كرد*.....................* به گوش غنچه كم كم يا علي گفت
چمن با ريزش باران رحمت*..........................* دعايي كرد و او هم يا علي گفت
يقين پروردگار آفرينش*.................................* به موجودات عالم يا علي گفت
دلا بايست هر دم يا علي گفت*..........................* نه هر دم بل دمادم يا علي گفت
به هر روز و به هر شب يا علي گفت*.............* به هر پيچ و به هر خم يا علي گفت
خمير خاك آدم را سرشتند*..........................* چو بر مي خواست آدم يا علي گفت
علي در كعبه بر دوش پيمبر*..............................* قدم بنهاد وآن دم يا علي گفت
عصا در دست موسي اژدها گشت*..........................* كليم آنجا مسلّم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است*........................* كه هر ديوانه ديدم يا علي گفت
نسيمي غنچه اي را باز مي كرد*.....................* به گوش غنچه كم كم يا علي گفت
چمن با ريزش باران رحمت*..........................* دعايي كرد و او هم يا علي گفت
يقين پروردگار آفرينش*.................................* به موجودات عالم يا علي گفت
دلا بايست هر دم يا علي گفت*..........................* نه هر دم بل دمادم يا علي گفت
به هر روز و به هر شب يا علي گفت*.............* به هر پيچ و به هر خم يا علي گفت
خمير خاك آدم را سرشتند*..........................* چو بر مي خواست آدم يا علي گفت
علي در كعبه بر دوش پيمبر*..............................* قدم بنهاد وآن دم يا علي گفت
عصا در دست موسي اژدها گشت*..........................* كليم آنجا مسلّم يا علي گفت
ز بطن حوت ، يونس گشت آزاد*.......................* ز بس در ظلمت يم يا علي گفت
به فرقش كي اثر ميكرد شمشير*...........................* شنيدم ابن ملجم يا علي گفت
مگر خيبر ز جايش كنده ميشد*.........................* يقين آن دم علي هم يا علي گفت
به فرقش كي اثر ميكرد شمشير*...........................* شنيدم ابن ملجم يا علي گفت
مگر خيبر ز جايش كنده ميشد*.........................* يقين آن دم علي هم يا علي گفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر