تقديم به مادران راه آزادي
فریاد آشنا
مادرم در سوگ ميهن گر شبي زاري كنم
مهر پاكم را برايت در كجا جاري كنم
من به خاك پاك ميهن مهر مادر ديده ام
پس كنون بايد براي ميهنم كاري كنم
ملك دين و راي و آزادي كنون در بند شد
گر ز خون آزاد بايستي شدن آري كنم
ذره ذره جان من در خاك آن باليده شد
من به شير و خاك خود بايد وفاداري كنم
گر وطن از دست اهريمن چنين ويران شده است
از دد ويرانگرش اعلام بيزاري كنم
گر كه خلقي فارغ از طوفان كنون مست مي اند
مردم سرگرم را دعوت به هشياري كنم
اينك ار روشنگران در بند دد جان مي دهند
بايد اين روشنگران را روز و شب ياري كنم
گر جهانداري نمك خورد و نمكدان را شكست
من كنون رسوا چنين رسم جهانداري كنم
دين من با شير مادر در تنم ماوا گزيد
بايد اندر راه دين رسم وطنداري كنم
گر ددي با نام دين بر دار زد آيين من
آگه آن دين كشتگان از راه دينداري كنم
كيش من اندر پي آزادي و آگاهي است
پس من فرياد بايد بيش بيداري كنم
۱ نظر:
سلام
خوبی ماهرو جان؟
وبلاگت خیلی سنگینه دیر بالا میاد
ولی خشگله
موفق و پیروز باشی دختر اهوازی
فعلا...خدانگهدار
ارسال یک نظر