آوار
تو هم با من نبودی
مثل من با من
و حتی مثل تن با من
تو هم با من نبودی
آن که می پنداشتم بايد هوا باشد
و يا حتی گمان می کردم اين تو
باید از خيل خبرچينان جدا باشد
تو هم با من نبودی
تو هم از ما نبودی
آن که ذات درد را بايد صدا باشد
و يا با من ٬ چنان هم سفره ی شب
بايد از جنس من و عشق و خدا باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مومن نبودی
بر گليم ما و حتی در حريم ما
ساده دل بودم که می پنداشتم
دستان نا اهل تو بايد
مثل هر عاشق
رها باشد ...
تو هم از ما نبودی يار
ای آوار
ای سيل مصيبت بار ...
۳ نظر:
با سلام ماری خانوم گل.حال شما وب جالبی دارین لینکتون کردم.به وبلاگ ما سر زده در صورت تمایل لینک بدین.مرسی www.hakim-bashi.blogfa.com
با سلام.کجائی؟چرا وبلاگت باز نمیشه؟اونقدر سنگینه که توی ایران باز نمیشه.به ما هم در ادرس
http://ghalame-mast.blogfa.com
http://hakim-bashi.blogfa.com
منتظرتیم.مستانه
ارسال یک نظر