گر تن شود ازهجر تو بيمارچه بايد ازدوري رويت شود اين کارچه بايد
غم پرشده درسينه غم ديده ام امشب
گر غم کُنَدم خسته وتب دار چه بايد
بيچاره دلم سرخوش برروي شما بود اين دلخوشي هم رفته زديدارچه بايد
گفتي که بهار آيدو گلخنده زني باز
گرعمرمن آيد به سر اي يار چه بايد
با وعده نگردد دل ِغم ديده ما شاد
شادي نرسد ازتو گراين بارچه بايد
با ياد رخت دلخوشم اي دوست مددکن گرگلبن عشق تو شود خار چه بايد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر