وقتی که خاکم میکنن . . . !
وقتی که خاکم می کنن، بهش بگین پیشم نیاد
بگید که رفت مسافرت، بگید شماره ای نداد
یه جور بگین که آخرش، از حرفهاتون هول نکنه
طاقت ندارم ببینم به قبر من نگاه کنه
دونه به دونه عکسهامو، بردارید آتیش بزنید
هر چی که خاطره دارم، برید و از بیخ بکنید
نزارید از اسم من هم، یه کلمه جا بمونه
نمی خوام هیچ وقت تنم و توی گورم بلرزونه
برو آتیش به قلب من نزن، بزار نگاهت از یادم بره
بزار واسه همیشه قلب من، چال بشه با من کلی خاطره
برو نمی خوام ببینی خونه من خالی شده
همدم من به جای تو ریگ های پوشالی شده
اون که می گفت می مرد برات، دیدی راست راستی مرد
رفت و همه خاطره اش هم، به خاطرت برداشت وبرد
بهش بگید نشست به پات، بهش بگید نیومدی
بگین هنوز دوستت داره با اینکه قیدشو زدی
نشونی قبر منو بهش ندین، خوب می دونه
میاد جای همیشگی سر قرار تو رودخونه
برو آتیش به قلب من نزن، بزار نگاهت از یادم بره
بزار واسه همیشه قلب من، چال بشه با من کلی خاطره
۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه
وقتی که خاکم میکنن
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر