خواهم ز خدا که بی وفایم نکند
غرق گنه ام ولی رهایم نکند
یک خواسته از خدایم دارم
در هر دو جهان از تو جدایم نکن
***
شبي غمگين شبي باراني و سرد
مرا در غربت فردا رها كرد
دلم در حسرت ديدار او ماند
مرا چشم انتظار كوچه ها كرد
به من مي گفت تنهايي غريب است
ببين با غربتش با من چه ها كرد
تمام هستيم بود و ندانست
كه در قلبم چه اشوبي به پا كرد
واو هرگز شكستم را نفهميد
اگر چه تا ته دنيا صدا کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر